ز عشق آغاز کن، تا نقش گردون را بگردانی
ز عشق آغاز کن، تا نقش گردون را بگردانی،که تنها عشق سازد نقش گردون را دگرگونش،به مهر آویز و جان را روشنایی ده که این آیینهمه شادی است فرمانش، همه یاری است قانونشغم عشق ...
۰
۹۱۶
ز عشق آغاز کن، تا نقش گردون را بگردانی،که تنها عشق سازد نقش گردون را دگرگونش،به مهر آویز و جان را روشنایی ده که این آیینهمه شادی است فرمانش، همه یاری است قانونشغم عشق ...
آه باران... ای امید جان بیداران! بر پلیدی ها، که ما عمری است در گرداب آن غرقیم آیا چیره خواهی شد؟ فریدون مشیری وبلاگ اشعار شعرای نامی،منتخب اشعار و غزلیات - kimiya
من اینجا ریشه در خاکم من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم من اینجا تا نفس باقیست می مانم من از اینجا چه می خواهم،نمی دانم؟! امید روشنائی گر چه در این تیره گیهانیس...
روز اول، كه دل من به تمناي تو پر زد، چون كبوتر، لب بام تو نشستم تو به من سنگ زدي، من نه رميدم، نه گسستم ...“ باز گفتم كه : ” تو صيادي و من آهوي دشتم تا به دام تو د...